پزشک قانونی میگفت : یخ زده ....!!!!
مگر امکانش بود .....؟؟؟؟
در گرمای داخل اتاق خیره به نقطه ای ......
جوانی یخ بزند ....!!!!
***********
هر بار که میخواهم به سمتت بیایم
یادم می افتد
دلتنگی هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست
لعنت به دلتنگی
***************
مدت هاست تنها چیزی که مرا یاد تو می اندازد
طعنه های دیگران است
شاید اگر این دیگران نبودند تو زود تر از این ها
مرده بودی ......!!!!!
*************
برای تا ابد ماندن باید رفت ......
گاهی به قلب کسی ....
گاهی از قلب کسی .....
من که اصلا موافق نیستم
شما چه طور ؟؟؟
قرعه کشی تمام شد
تو به اسم دیگری درآمدی
تقدیر جای خود .....
اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی ....!!!
...................
هر گاه صدای جدیدی سلام میکند،تپش قلب میگیرم ......!!!!
من دیگر کشش خداحافظی ندارم ....
مرا ببخش که جواب سلامت را نمیدهم ...!!
خدایا من از تو معجزه میخواهم
معجزه ای بزرگ در حد خدا بودنت ...
تو خود بهتر میدانی
معجزه ای که اشک شوقم را جاری کند
نا امید نیستم فقط دلتنگم .....
شک کرده بودم که کسی بین ماست!
حالا یقین دارم من بین دو نفر ایستاده ام!!
چه قدر تفاوت وجود داشت
بین واقعیت و طرز فکر من !!!!
هی فلانی میدانی؟؟
میگویند رسم زندگی چنین است .....
می آیند ... می مانند .... عادت میدهند ....و میروند
و تو در خود می مانی ..... وتو تنها می مانی ....
راستی نگفتی؟؟ رسم تو نیز چنین است ....؟؟؟!!!!
مثل همه ی فلانی ها ؟؟؟؟!!!!!
تا نباشد این جدایی ها،کس نداند قدر یاران را
به سلامتی اون دل شکسته ای که
به سلامتی عشقش عرق میخوره
ولی خبر نداره عشقش داره
تو بغل یکی دیگه عرق میکنه
شاید روزی برگردی اما مطمئن باش
من دیگه تکرار نمیشم لعنتی ......
امروز دیدمت درست مثل روز اول
اما با کلی فاصله
غریبه ی آشنای من .....
دیگر دوستت ندارم
پایان حکایتم شیرین نیست
من عاشق او بودم و او عاشق او ........
مادر .......!!!!
مرا ببخش ... درد بدنم بهانه بود .....!!!!!
کسی رهایم کرده بود
که صدای بلند گریه ام اشک هایت را درآورد ......!!
هی غریبه !!!!
دست روی کسی گذاشته ای که .....
تمام دنیای من است
بی وجدان ......!!!!!
اینقدر راحت به او نگو عزیزم .......!!!!!
فراموشش کرده ام
فقط گاهی بی اختیار اسمش را که میشنوم
میشکنم ..
آدم های احساساتی را باید کشت
میدانی راست میگویم
آدم های احساساتی به درد زندگی آهنی امروز نمیخورند !!
غصه مرا کشت
وقتی دیدم دست به سینه ایستاده ای
تمام راه را برای آغوشت دویده بودم بی انصاف ..!!!
محال است ببخشم کسی را که
وسط خنده هایم
وقتی به یادش می افتم
گریه ام میگیرد
گرمای تنت ارزانی همان فاحشه ها
من سرمای تنهاییم را به گرمای هوست ترجیح میدهم !!
زن که تو باشــی مرد بودن خوب اســـت ....
از میان تمام مونــــث های دنیا ....
فقط کافیســـــت پای تو در میــــان باشد
نمیدانی برای تو مرد بودن چه کیفـــی دارد ....
سنگینــــــ کام میگیری زن !!در این سرمــــــــــــــای خیابان و برگ ریزان
خزان به یاد کدام عشــــــــــــــــق خاطراتت را دود میکنی ...؟؟؟
سنگینــــــ کام میگیری زن !! گم کردن خاطراتی که پی اش میگردی
تقصیر ریه های تو نیستــــــ !
دور کن کسانی که باعث سنگینیـــــــ کام سیگارت شده اند
آن ها لیاقت آن خاطراتـــــــ را ندارند !!
دختری را با دروغ هایت فریب دادی ...
قبل از این که بگی چه قدر احمق بود
زیر لب به خودت بگو چه قدر مـــــــــن ....
آشغالمــــــــــــــــــــ
گاهی وقتا میگویم عزیز دلــــــــم ...
گاهی از روی ادب ....
گاهی از دلتنگی ....
گاهی از ته قلبــــــ
اما ......
از سر هر چه باشد
تنها کسی که عزیز دلم استـــــ
تویی ... تو که عاشقانه دوستت دارمـــــــ
کبریتـهای سـوخته هـمـ ،
روزی درختـ های شـادابی بـوده اند!
مثل مـا ،
که روزگـاری می خنـدیدیـمـ
قبـل از اینـکه عـشق روشنـمان کنـد
سخـــــــــتــی تــنهــایی را وقتـــــی فــــهمیـــدم
کــ ــه دیــدم مترسکـــــ
بـه کــلاغ میــ ــگویــد:
هرچــقدر دوستـــ ــ داری نوکــ بزن
فقـــط تنهــام نــذار!!
گاهی.......
تمام عاشقانه ها هم میتوانند در یک کلمه خلاصه شوند
به درک
دل درد گرفته ام ان قدر که فنجـــــــــــــــــــان های قهــــــــــــــــــــــــــــوه را سرکشیده ام
امـــــــــــــا…
تو تــــــــــــــه هیچکدام نبودی…
همه می گویند “سخت گیر”م!
راست می گویند
همین است که انقدر “سخت”
به تو “گیر” داده ام . . .
نمى دانم چه رابطه ایست ؟
بین نبودنت با رنگ ها
دلتنگ تو که میشوم
زندگى ام سیاه مى شود !
درد می کشم ، درد !
هم تلخ است هم ارزان
هم گیراییش بالاست !
هم اینکه تابلو نمی شوم و رفیقی که مرا به درد معتاد کرد
ناباب نبود ،
اتفاقا باب باب بود فقط نگفته بود که
ماندنی نیست ، همین . . .
از بعضی ادمها خاطره میماند
از بعضی های دیگر هیچ
خاطره ساختن لیاقت میخواهد.
وقتی دست هایت را می بردی هیچ فکر کردی؟
به بویش گرمایش قدرتش امیدش
و این پاییز تمام کت هایم جیب های بزرگ دارند … دستم تنهایی یخ می کند!
من از تمام آسمان یک باران را میخواهم…
از تمام زمین یک خیابان را…
و از تمام تو…
یک دست که قفل شود در دست من…
گذاشتــم به دارم بکشنــد!
بــی گنــاه بـــودم اما….
حوصلـــه اثبـــاتش را نـــداشتم…
دلتنگــــی پـیــچـیـــــــــده نـیـســتــــــــ . . . !
یــــکـــــــ دل . . . !
یــکـــــــ آســـــمـــــان . . . !
یــکـــ بــــــغـــــض . . . !
و آرزو هـای تـــرکـــــــ خـــــــورده . . . !
بــه هـمــیـــن ســـــــادگـــــــی
گفته باشم …
من درد میکشم اما تو چشمهایت را ببند،
سخت است بدانم میبینی و بی خیالی …
تویی که روزگاری برایم درمان بودی ..
دلت که گیر باشد
هر روز و هر شب
دلگیری
شعرهایم را میخوانی…
و میگویی روان پریش شده ام !
پیچیده است … قبول …
اما من فقط چشمهای تو را مینویسم …
تو ساده تر نگاه کن …
آهای کافـﮧ چی …
در این روزهاے پر رفت و بی آمد
ندیدی عزیزی را کـﮧ تمام ِ تلاشش در رفتـטּ بود و نماندטּ ؟
این آخرے ها خبر دیدنش را در کافـﮧ اے بـﮧ مـטּ دادند ؛
اگر رفتـﮧ کـﮧ هیچاگر باز هم آمد تو قهوه ای تلخ تر از تمامی تلخ ها بـﮧ حساب مـטּ برایش بریز ,
اگر از تلخی اش گلـﮧ و شکایتی کرد بگو :فلانی گفت :این تلخی در برابر رفتنت هیچ است .
بگو : کـﮧ فلانی در بـﮧ در این کافه بـﮧ آטּ کافه در پی تو بود بی انصاف !آهای کافـﮧ چی حواست با مـטּ است ؟
دسـت بـه “صورتـم” نـزن !
می تـرسم بیـفتـد
نقـاب خنـدانـی کـه بـر چهـره دارم !
و بعــد
سیـل ِ اشـک هـایـم “تـــــــــــو” را بـا خـود ببــرد
و بـاز
من بمانم و تنهــــــایی …!!!
زیربارون..
مثل همیشه تنها تو اتاقم نشسته بودم
دلم گرفته بود
احساس کردم از بیرون یه صدای آشنا میاد
رفتم کنار پنجره و بیرون دیدم
آره همون صدای آشنا...داشت باورن میومد
یادته یه روزی بهم گفتی
هر وقت خواستی گریه کنی برو زیرِ بارون
که نکنه نامردی اشک هاتو ببینه و بهت بخنده ...
گفتم اگه بارون نیومد چی؟؟
گفتی اگه چشم های قشنگ تو بباره آسمون گریه ش میگیره ...
گفتم یه خواهش دارم ؛ وقتی آسمونِ چشام خواست بباره تنهام نزار ...
گفتی به چَشم ...
حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمی باره ...
ساعت اسپرت طرح رولکس مارک Walar
قيمت با تخفيف ويژه فقط 39.000 تومان